بی تو میمیرم

هدیه روز دانش آموز

عزیزم روزت مبارک امروز بابا یادش نبود که روز کودکه منم بهش گفتم برات یه چیزی بخره اونم رفت یه چراغ مطالعه خوشگل به مبلغ 30000برات خرید مبارکت باشه عزیزم .بعدا حتما عکسش را برات میزارم.
27 آبان 1392

حاصل عشق..

دو زن بودند که همدیگر را نمی شناختند یکی که به یاد نداری و دیگری که مادر می نامی با دو حیات متفاوت ، که شکل گرفتند تا تو جان گیری یکی ستاره راهنمای تو شد و دیگری خورشیدت اولی به تو حیات داد و دومی زندگی اموخت یکی به تو ملیت داد و دیگری برایت اسم برگزید یکی به تو استعداد داد و دیگری هدف یکی به تو احساس داد و دیگری ترسهایت را التیام بخشید یکی اولین تبسم شیرین تو را دید و دیگری اشکت را پاک کرد یکی برایت خانه ای جستجو کرد که برای خود هرگز فراهم نشده بود و دیگری در اشتیاق فرزندی دعا کرد و دعایش مستجاب شد اکنون تو با اشکهایت از من می پرسی سئوالی که قدمت دیرینه دارد و پاسخش هنوز یا...
27 آبان 1392

گمشدم محمد جون

دیروز ٢٧شهریور رفتیم نمایشگاه پاییزه که توی چغا سبز بود توهم با بابایی بودی  ومن وعمه اری رفتیم برای خرید ولی وسط راه توپشیمون شده بودی واز بابا خواسته بودی بیای پیش ما البته بابا مارا دیده بود به خاطر همین  بهت اجازه داده بود ولی ای دل غافل تو یه لحظه غفلت کردی وما را گم کردی ما هم بیخبر از همه جا به خیال اینکه پیش بابا هستی مشغول خرید بودیم یه لحظه احساس کردم از کنارم رد شدی برگشتم دیدم خودتی با یه پسر غریبه که فوقش دوسال از خودت بزرگتر بود گفتم چی شده ؟بابا کجاست ؟زدی زیر گریه وگفتی گم شده بودم  از این پسره پرسیدم گوشی داری به بابام زنگ بزنم ؟اونم فهمیدکه گم شدم خواست  منو ببره پیش انتظامات دم در. که خوشبختانه تور...
27 آبان 1392

همکلاسی

اینم عکسهای اول مهر از محمد ودوستاش ازراست محمد سعید تهرانی-ارمین شیرزادی-محمد . ویکی دیگه  واما اینم پاکت جشن عاطفه ها ...
27 آبان 1392

پدر که باشی ....

پدر که باشی!!! با تمام سختی ها و مشقت های روزگار،               با دیدن غم فرزندت میگویی:"نگران نباش،درست میشود،                                                          خیالت تخت ، من پشتت هستم".  پدر که باشی ؛             &nb...
27 آبان 1392

امید ...اعتماد...ایمان ..

هر شب ما به رختخواب میرویم،‌ ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر می خزیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم.« این یعنی اُمید» ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید، او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت.«این یعنی اعتماد» ـ روزی،‌ تمام روستایی ها تصمیم گرفتند، تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت.«این یعنی ایمان»
27 آبان 1392

زیارت

صبح جمعه 15 شهریور همراه خانواده عمه جون وعمه ارزو ایوان را به مقصد شمال ترک کردیم واین اولین عکس درامامزاده باقر واقع در بیستون کرمانشاه   است .شب اول رفتیم ساوه که از طرف بانک یه سوئیت در اختیارمون بود وخیلی خوش گذشت .                 ...
27 آبان 1392